دل نوشته های زیبا
ز من گریزان شو کویرم من ، بیابانم طوفانِ شن می ریزد از صحرایِ دستانم برگرد! ضایع می کنی در من طلوعت را خورشیدکم، من آسمانی رو به پایانم! در خاطراتم سالها یک مرد می سوزد این سالها می سوزم و خاموش می مانم از عشق چیزی را که می دانم ، نمی بینم از زندگی آن را که می بینم ، نمی دانم! درمانده ام که چشمهایم را بگیرم یا - با دستهایم رویِ دنیا را بپوشانم
بیهوده می کوشی که برگردانی ام با عشق
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |